آیا اسم کتاب از خوب به عالی ، به گوشتان خورده است؟ اشتباه نکنید. این کتاب قطور مدیریتی، قرار نیست کسالتبار باشد و یا با ردیف کردن فرمولهای پیچیده، شما را در هالهای از سردرگمی و استیصال، رها نماید.
به گفته دکتر ماکان آریا پارسا در اینجا با کتابی روبرو هستیم که میخواهد به شکل بیرحمانهای، دیدگاه شما را دربارهی مفاهیم کلیشهای و نخنمای مدیریت در کسبوکارها، تغییر دهد.
معرفی کتاب از خوب به عالی
نوبت به معرفی کتاب از خوب به عالی رسیده است. کسبوکارهای بسیار بزرگ، همیشه عالی هستند، اما اکثریت قریب به اتفاق شرکتهای خوب، همیشه خوب میمانند. چرا تعدادی از کسبوکارها، به همان حد متوسط خود، رضایت میدهند؟
جیم کالینز، نویسندهی کتاب از خوب به عالی، در توصیف کمپانیهای بزرگ و کوچک، با دو مفهوم «خوب» و «عالی»، بازی میکند. آنچه یک «کمپانی عالی» را از یک «کمپانی خوب» متمایز میکند، وجود مدیرانی میباشد که به داشتن یک کسبوکار خوب، قانع نیستند. کالینز فریاد میزند: «خوب، دشمن عالی است.»
به گفته دکتر ماکان آریا پارسا کالینز، یک مشاور مدیریتی آمریکاییتبار است. اون دانشآموختهی رشتهی MBA از دانشگاه استنفورد میباشد. کالینز در سال 2001، این کتاب را به چاپ رساند. کتاب مذکور در فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز و وال استریت ژورنال جای دارد. از زمان انتشار، 5 میلیون نسخهی چاپی از این کتاب، به فروش رسیده است. نشریهی فوربس در سال 2017، نام او را در کنار مارک زاکربرگ، به عنوان یکی از 100 چهرهی برتر کسبوکار در جهان، معرفی نمود.
دیگر وقت آن رسیده است که به سراغ خلاصهی کتاب از خوب به عالی برویم. آیا شما هم مشتاق شنیدن داستان کسبوکارهای عالی هستید؟ اگر میخواهید کمپانی خود را از وضعیت ملالآور «خوب» نجات دهید، ادامهی این نوشتار را از دست ندهید.
خلاصه کتاب از خوب به عالی، خلاصهی فصل یکم تا فصل سوم
با مرور خلاصه کتاب از خوب به عالی، به چند پرسش، پاسخ میدهیم. چگونه یک کمپانی خوب، به عالی تغییر میکند؟ چرا برخی از کسبوکارها، در بهترین حالت، متوسط باقی میمانند؟
-
فصل یکم: خوب، دشمن عالی است
تعداد کمی از مردم، از یک زندگی عالی بهرهمند میباشند. در مقابل، تعداد بیشماری از افراد به یک زندگی خوب رضایت دادهاند، زیرا خوب بودن، یک انتخاب آسان و بیدردسر است. اکثر کمپانیهای خوب، هیچگاه بزرگ نمیشوند زیرا خوب بودن، سقف رویای ایشان است. کالینز میگوید: «خوب، دشمن بزرگان است.»
جیم کالینز و تیم تحقیقاتی او، به مدت 5 سال تلاش کردند تا کمپانیهایی را پیدا کنند که در مسیر تعالی گام برداشته بودند. تحقیقات، با تجزیه و تحلیل 1143 کمپانی بزرگ و کوچک آغاز شد. در این میان، 11 کمپانی شناسایی شدند که از فاز خوب به فاز عالی، جهش پیدا کرده بودند. این کسبوکارها دارای یک ویژگی متمایز بودند: آنها توانسته بودند در یک دورهی خاص، سود سهام مرکب خود را به میزان 3 برابر نسبت به بازار سهام، افزایش دهند. در این میان، کمپانیهایی که با فاکتور شانس یا تغییر مدیریت، به این سوددهی رسیده بودند، از گردونهی این تحقیقات خارج شدند.
بر باور دکتر ماکان آریا پارسا در پایان و پس از تحلیل کیفی و کمی دادهها، کالینز و تیم عملیاتی او، به یک ایدهی تازه به نام چرخ لنگر (flywheel)، دست یافتند. چرخ لنگر، استعارهای از تلاشهای مستمر و گامهای کوچک است. کالینز اعتقاد دارد که موفقیت پایدار، با جهشهای ناگهانی و پیروزیهای یک شبه، به دست نمیآید. در مقابل، سازمانهایی که مانند چرخ لنگر، آهسته و خستگیناپذیر پیش میروند، موفقیت پایدار را در طولانی مدت، در آغوش میگیرند.
فرایند حرکت چرخ لنگر، به سه فاکتور وابسته است: عوامل انسانی که منضبط میباشند، افکار منضبطی که در کلیهی سطوح کمپانی، جریان دارد و عملکرد سازمانی که از یک رویکرد منضبط، پیروی میکند.
-
فصل دوم: رهبری سطح پنجم
از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا کالینز، در کتاب از خوب به عالی، رهبری را یک مفهوم سلسله مراتبی قلمداد میکند که از 5 لایه تشکیل شده است. سطح پنجم در بالاترین لایه قرار دارد. ویژگی رهبران این سطح در دو ایدهی اراده و فروتنی، خودنمایی میکند. زیردستان، این رهبران را افرادی آرام، محتاط، خجالتی و فروتن توصیف مینمایند. گرچه این رهبران، متواضع میباشند اما در هنگام مدیریت و تصمیمگیری، جسارتی مثال زدنی از خود نشان میدهند. مهمترین اولویت این رهبران، موفقیت کمپانی میباشد. ارادهی تزلزلناپذیر این رهبران، موفقیت سازمان را تضمین میکند.
-
فصل سوم: اول فرد، بعد هدف
افراد مناسب را سوار اتوبوس کنید و سپس مسیر را انتخاب نمایید.
ما معمولا بر این باور هستیم که برای دستیابی به موفقیت در یک سازمان، باید در ابتدا یک چشمانداز و استراتژی را مشخص کنیم و آنگاه افرادی را استخدام نماییم که به این چارچوب، پایبند باشند. کالینز مثل ما فکر نمیکند. او معتقد است که یک کمپانی عالی پیش از هر چیز، به دنبال افراد بزرگ و عالی میگردد.
برای یافتن بهترین ترجمه کتاب از خوب به عالی، این مقاله را تا پایان، دنبال کنید.
خلاصهی فصل چهارم تا فصل ششم
-
فصل چهارم: با واقعیتهای ناخوشایند، روبرو شوید
یک رهبر، چگونه میتواند حقایق تلخ سازمان را با کارمندانش در میان بگذارد، بدون آنکه ایشان را دلسرد کند؟ کالینز، چند راهکار را پیشنهاد میدهد: رهبران بزرگ، فضایی را ایجاد میکنند که پرسش بر پاسخ، مقدم باشد. در فضای گفتگوی آزاد، حقایق بدون لکنت بیان شده و واقعیتهای ناخوشایند، به خوبی درک میگردند.
در شرکتهای «عالی»، هجوم ناملایمات، به ناامیدی ختم نمیشود، بلکه سازمان را به سمت مبارزه و مقاومت برای حل مشکلات، هدایت میکند.
-
فصل پنجم: مفهوم خارپشتی
به گفته دکتر ماکان آریا پارسا فصل پنجم کتاب از خوب به عالی، به مفهوم خارپشتی اشاره میکند. روباه، موجودی حیلهگر است که میتواند از یک میلیون استراتژی برای حمله به جوجهتیغی، استفاده کند. اما هیچکدام از این روشهای ابداعی، به نتیجه نمیرسد. دلیل، روشن است. جوجهتیغی همیشه در هنگام خطر، خود را مانند یک توپ، جمع میکند و خارهای خود را آمادهی پرتاب نگه میدارد. اگرچه جوجه تیغی، تنها از یک استراتژی کمک میگیرد، اما این راهکار همیشه جواب میدهد.
روباه، جهان را در پیچیدگی میبیند، اما جوجه تیغی به شکل هوشمندانهای، دنیای پیچیده را به یک ایدهی سازمان یافته و ساده، تبدیل میکند.
به گفتهی کالینز، مفهوم جوجهتیغی از همپوشانی سه دایره، شکل میگیرد:
- علاقهمندی اصلی شما چه میباشد؟
- در چه حوزهای، بهترین هستید؟
- چه عاملی موتور اقتصادی شما را به حرکت وا میدارد؟
این مطلب ادامه دارد…